آخ جون تعطیلی!
ترم اول هم که خوشبختانه بیهیچ تلفاتی دارد تمام میشود. همهی مردم دنیا از تعطیلی خوششان میآید تا چه برسد به ما مردم عزیز ایران و بالاخص ما دانشجو جماعت. حالا سِرّش چیست خدا عالم است.
در یک درس دو واحدی که مثلا خیر سرت باید یک ساعت و نیم درس بدهی و نیم ساعت هم برای رفع اشکال، از اول کلاس که دم به دم به ساعت نگاه میکنند بگذریم از رسیدن پیامک و زنگ خوردن تلفن و اجازه از استاد برای ادامهی مکالمه یا دست کم برای انقضای حاجت! و نیم ساعت بعد برگشتن!
خلاصه بعد از این که با لطایفالحیل یک ساعت روی صندلی نگهشان داشتی سیل خسته نباشید استاد که تعبیر محترمانهای از بسّه دیگه! چقدر حرف میزنی! مخمان را خوردی! و ... بر سرت هوار میشود. در طول ترم هم از تمام امکانات پیدا و پنهان، مادی و معنوی! برای هر چه زودتر تمام کردن کلاس و چشیدن شهد جلسهی آخر استفاده میکنند.
یک روز به بچهها گفتم: تعجب میکنم. پدرتان در آمده است تا توانستهاید در کنکور قبول شوید. حالا چرا این قدر دوست دارید جیمفنگ بشوید. حالا باز دانشجوی دانشگاه دولتی بودید یک چیزی ولی شما که غیر انتفاعی هستید و تهِ جیب پدران بزرگوارتان را دم به ساعت در معرض هوای آزاد قرار میدهید، دیگر چرا؟
البته باید اعتراف کنم اوضاع درس خواندن دخترها بهتر و میلشان به تعطیلی کلاس کمتر است.
دو خبر نزدیک به این موضوع
1. نگرانی از افت تحصیلی دانشجویان.
2. افت تحصیلی در دانشجویان شهریهای بیشتر است.
کلمات کلیدی :